شعر ولادت امام عسکری(ع) – یوسف رحیمی
ز خاک پای تو اول سرشت قلبم راسپس غبار حریمت نوشت قلبم را ز نور معرفت و رحمت و ولایت توبنا نهاد چنین خشت خشت قلبم را میان مزرعهی سبز استجابت توکنار چشمهی خورشید کشت قلبم را مرا اسیر تماشای چشمهایت کردسپس نهاد میان بهشت قلبم را دخیل پنجره های حرم شدم تا حقرها نمود ز کعبه، کنشت، قلبم را خدا گواست که من از ازل گدای تواماسیر رحمت و فضل تو، مبتلای توام ز بسکه آهوی چشم تو دلبری کردهدل رمیدهی ما را کبوتری کرده من چو ذره کجا و زیارت خورشیدنگاه روشن تو ذره پروری کرده بهشت چشم رئوفت چه رونقی داردکه با بهشت خدا هم برابری کرده فدای عاطفه های نگاه پُر مهرتمرام قلب مرا عشق باوری کرده چقدر تازه مسلمان کنار خود داریمسیح چشم تو کار پیمبری کرده شکوه ناب ولایت تویی که دل ها راتجلیات نگاه تو حیدری کرده همیشه معجزه های تو منجلی بودههمیشه ذکر کثیرت علی علی بوده
نظرات
ارسال نظر