ماجرای خواب امام حسین و پرسش حضرت علیاکبر (علیهماالسلام)
حضرت علی اکبر در کربلا حدود 25 سال داشت. برخی راویان سن وی را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اکبر و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلى کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است. در توقفگاه قصر بنی مقاتل، امام حسین (ع) به جوانان خاندان خود دستور داد آب بردارند و سپس در آخر شب به کاروان دستور حرکت داد. اندک خوابی امام را فرا گرفت و پس از اینکه بیدار شد چند بار گفت: انالله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین . فرزندش علی اکبر پیش آمد و گفت:ای پدر، چرا حمد خدا به جا آوردی و انا لله و انا الیه راجعون گفتی؟ فرمود: پسرم، لحظهای به خواب رفتم و در خواب، اسب سواری را دیدم که میگفت:این گروه میروند و مرگ نیز به سوی آنها می رود. دانستم که این خبر مرگ ما است. علی اکبر گفت: پدر جان! خداوند برای ما بدی پیش نیاورد. مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا، سوگند به آن خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما بر حق هستیم. علی اکبر گفت: پس باکی نداریم از این که بر حق بمیریم. امام حسین (ع) به او فرمود: خدایت بهترین پاداشی که فرزند از پدر خود می برد به تو عنایت کند.
نظرات
ارسال نظر