ولادت حضرت معصومه(س)- لطیفیان
تا به معراج تقرب برسانند مراعقب قافله باید بكشانند مراوقف سرگرمی طفلان سر کوچه شدمحرجی نیست که دیوانه بخوانند مراجای تسبیح میِ تازه زمین می ریزدسر سجاده اگر که بتکانند مراتا كه در محضر یارم مكانم بالاستچه خیالیست كه پایین بنشانند مرابارها جان مرا تا به لبم می آردتا كه یك بار سلامی برسانند مراشد پناهِ همگان هر كه پناهنده ی اوستسگِ اصحابم و از خویش بدانند مرااز همه دور كن و از حرمت دور مكنپس نرانید مرا تا که نرانند مراجان من عاریه ای بود كه نذرش كردمبگذارید كه امشب بستانند مراجان به هر حال قرار است که قربان بشودپس چه خوب است که قربان کریمان بشودحرم امن تو کافی است هراسان شده رامثل شه راه بده آهوی گریان شده رادل سپردیم به آن معجزه ی چشمانتتا که آباد کنی خانه ی ویران شده رامِهر تو باعث خاموشی آتشـدان استخارج از دست خلیل است، گلستان شده راگندم ری به تنور کرمت پخته شوداز تو داریم پس این مزرعه ی نان شده راهرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر استاز طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده رابه در خانه ی تو بسته و وابسته شدیمچه نیازی است به جنّت سگ دربان شده راگر قرار است جبینش به قدومت نرسدکافرش بیش نخوانیم مسلمان شده رادر محلّه خبر لطف تو بهتر پیچیدپخش کردند اگر قصۀ مهمان شده راشدنی نیست کرم داشته باشی، امّادستگیری نکنی دست به دامان شده راپنجره ساخته ای دور ضریح کرمتتا ببندند به آن زلف پریشان شده راما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیمگذری نیست به معراجِ تو حیران شده راجلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی توتا قم آورد دل شاه خراسان شده رابا گدایی حرم فخر به دنیا داریمهرچه داریم از این دختر موسی داریم
نظرات
ارسال نظر