“نفاق و خطرناکتر از نفاق”؛ حجتالاسلامکاشانی/۱
بررسی "نفاق و خطرناکتر از نفاق" از زبان حجتالاسلام کاشانی/ بخش اول
چرا واقعه کربلا نباید فراموش شود؟/ امام صادق(ع)؛ راوی رجزهای زهیر بن قین عثمانی
به گزارش «قرب»؛ "بررسی نفاق و خطرناکتر از نفاق" عنوان سلسله بحثهایی است که توسط حجتالاسلام و المسلمین حامد کاشانی، استاد حوزه و دانشگاه در دهه اول محرم امسال ایراد میشود.
آنچه در ادامه میخوانید نکات مهم سخنرانی ایشان در شب اول محرم الحرام 1394 است:
برای دریافت فایل صوتی شب نخست سخنرانی ایشان کلیک کنید.
* عنوان کلی بحث ها "بررسی نفاق و خطرناکتر از نفاق"دو عاملی که کمر اسلام را شکست و باعث شهادت سید الشهدا(ع) شد، است؛ که یکی از علل مهم قیام حضرت بود. 50 سال بعد از پیامبر اکرم عده ای که رسول خدا را ندیده بودند بعد از سید الشهدا(علیه السلام) اقداماتی در مدینه انجام دادند که هنوز داعشی ها انجام نداده اند و زبان قاصر است. چه شد که این بلا سر جامعه آمد؟ چرا اباعبدالله(علیه السلام) قیام کردند در حالی که می توانستند اضطرارا و از سر تقیه بیعت کنند؟
* فرق قصه و عبرت این است که در قصه ورای آن اتفاق خودت را جای قهرمان یا ضد قهرمان میگذاری و متوجه می شوی کجای آن اتفاق است. یک نکته مهم دیگر در تحلیل تاریخ این است که بسیار اشتباه است که یک واقعه تاریخی را ببریم و در معاصر تطبیق دهیم خیلی پرغلط و کاریکاتوری است اما می شود عوامل را بررسی کرد.
* اهمیت مجالس سیدالشهدا (علیه السلام) اگر درک نشود؛ مد آرایش موی محرمی پیدا میشود. اگر ندانیم هدف عزاداری سیدالشهدا(علیه السلام) چیست به جای آن که بهره ببریم فقط حال میکنیم و بهرهمان کم است. عزاداری آنقدر مهم است با این که بنی امیه ایشان را به شهادت رساند اما بنی عباس بارها قبر مطهر ایشان را خراب کرد چون از تفکر امام حسین(علیه السلام) و عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) می ترسیدند.
* در روز عاشورا امام حسین (علیه السلام) برای جذب و هدایت سپاه دشمن جنگ را طول می دادند و دائم سخنرانی می کردند و اثرش ای بود که حدود 30 نفر جذب شدند. کسانی که حتی فرصت نکردد 2 رکعت نماز به روش شیعه و درست بخوانند چون سنی بودند، اما شهید شدند.
* ما در عقائد و احکام 2 سنخ حرف داریم؛ یک باب آن بحث های تئوری است مثل اینکه شیعه هستیم یعنی توحید قائل هستیم یعنی خدا یک سری صفات را دارد و یک سری صفات را ندارد و معاد و ولایت را قبول داریم و یک بخش هم احکام است که بیشتر مرهون زحمات حضرت صادق (علیه السلام) است. اما یک بخش دیگری است که عملی این تئوری ها است یعنی بروز این عقائد است که به آن مناسک و شعائر می گویند.
* در دوران امام صادق (علیه السلام) که خفقان زیادی بود توصیه به مجلس گرفتن نداریم چرا که حضرت شیعیانشان در کوفه هستند و اگر مجلس بگیرند شیعیان را میکشتند.
* جنبه مناسکی مهم است، چون با تفاوت رفتاری می توانیم بگوییم حرف های جدیدی داریم. هجمه علیه شیعه کم نیست بالغ بر یک میلیون مقاله علیه ما منتشر کرده اند.
* بنابر نقل کافی، امام صادق (علیه السلام) در اوج خفقان در جمع شاگردانشان بودند یک نفر وارد جلسه شد گفتند این آقا می تواند شعر بخواند حضرت مجلس را تعطیل کردند و دستور داند پرده بکشد و زنان و دختران را هم صدا بزنند که این شخص شاعر شعر بخواند در مصیبت سیدالشهدا (علیه السلام) و مردم گریه کنند. ائمه به هیچ وجه تحمل روضه باز ندارند با این که خودشان ناقل روضه های مکشوفی هستند که هیچ کس توان بیان آن را ندارد. حضرت فرمودند برای ام فروه بخوان. ام فروه همسر امام است. چنان صدای گریه بلند شد که آمدند درب منزل حضرت که چه اتفاقی افتاد. امامی این کار را انجام می دهد که بسیار وقت شناس است و قرار است ایشان فقه شیعه را سر و سامان بدهند تا بلایی که سر سایر فرق و فقه ها مثل زیدیه و طبری آمد سر شیعه نیاید.
* شیعیان زمانی که به دوران امام صادق (علیه السلام) رسیدند حتی نماز خواندنشان به دلیل شرایط خفقان پیش از آن حضرت مانند اهل سنت بود و فکر می کردند درست است! اما پس از ایشان شیعیان دیگر در هیچ یک از ابواب فقهی سئوال نداشتند. این همه پیشرفت وقت می خواهد و امام صادق(علیه السلام) لزوما وقت شناس است. نمونه این وقت شناسی اتفاق و حدیث عنوان بصری است.
* نسبت به واقعه عاشورا 900 روایت از امام صادق (علیه السلام) موجود است. کل کتب شیعه و سنی که تا قرن 5 نوشتند بیست هزارتا اسمش نمیشود که به دست ما نرسیده است همه شان. از این 20 هزار تا یک دهمش هم به دست ما نرسیده است برای نمونه در کتابخانه سید مرتضی 80 هزار کتاب سوزاندند. حداکثر یک چهلم این کتاب ها به ما رسیده است. لذا حجم واقعی این 900 روایت بنابر یک حساب سرانگشتی حداقل 40 برابر بوده است. کتاب هایی مثل مقتل شیخ صدوق و مدینه العلم شیخ صدوق که چد برابر من لایحضر الفقیه بوده است به دست ما نرسیده است.
* حکیمی مانند امام صادق (علیه السلام) که کار عبس نمیکند و حتی لحظهای را تلف نمیکند. همین 900 روایت را در نظر بگیرید نشان می دهد چقدر ماجرای کربلا مهم بوده است که حضرت این همه تکرار کرده اند. ایشان در هیچ موضوعی آنقدر تاکید نکرده اند. در این نهصد روایت، از چرایی قیام و چرایی بیعت نکردن و اینکه چرا سیدالشهدا (علیه السلام) مکه نماند، وجود دارد تا رجز حبیب و زهیر بن قین و تاثیرات گریه بر سیدالشهدا (علیه السلام).
* امام صادق (علیه السلام) بنابر عصمتشان به قول ما شیعه ها و نیز بنا بر اینکه واقعه را با یک واسطه یعنی پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه السلام) که حاضر در کربلا بودند –برای کسانی که عصمت امام را قبول ندارند"اهل سنت"- می تواند خودشان روایت بگویند اما حضرت تمام جزئیات را می گویند حتی رجز زهیر بن قین عثمانی که اصالتا اهل سنت بود و حتی یک ماه هم اعتقادات درست نشد. این اهمیت ماجرا و حتی جزئیاتش را نشان می دهد که حتی رجز زهیر هم نباید فراموش شود. این امام صادق (علیه السلام) شخصیتی است که 900 نفر در مسجدکوفه در حالی که امام در مدینه هستند فرمایشات امام را در کلاس درسشان تقریر می کنند! کدام دانشگاهی را سراغ داریم که 900 کلاس درس دارد؟ اما همین امام صادق(علیه السلام) میشوند راوی رجزهای زهیر بن قین. این یعنی دقت حضرت که کدام علم عاشورا و کربلا است که زمین مانده است و دشمن می خواهد اتفاقات کربلا فراموش شود لذا تمام زندگی شان صرف بیان جزئیات کربلا میشود.
با تشکر از "خبرنامه دانشجویان ایران"
نظرات
- 15 اکتبر 15 ، 17:28خیلی هیئت خوبی هست مخصوصا آقا حنیف خیلی ترکونده
ارسال نظر