شب دوم دهه اول صفر

فیلم های مراسم

  • روضه | لب‌هاش تشنه بود ولی رود نیل بود
        حاج حنیف طاهری
    لب‌هاش تشنه بود ولی رود نیل بود
    بالش شکسته بود ولی جبرئیل بود

    زینب، فرشته، آینه، حوریه، عاطفه
    از جنس خانواده‌ای از این قبیل بود

    گودال هم که رفت فقط سربه‌زیر بود
    شرمنده بود از اینکه قتیلش قلیل بود

    **

    صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است
    عقل بسیط، واله و حیران زینب است

    هر آیه در صحایف عِلْوی به وصف صبر
    نازل بر انبیا شده در شأن زینب است

    ایوب صابر است ولیکن در این مقام
    انصاف ده که ریزه‌خور خوان زینب است

    در قتلگاه جسم برادر به‌روی دست
    بگرفت کای خدای من! این جان زینب است

    قربانی تو است بکن از کرم قبول
    کاری چنین بر عهده‌ی ایمان زینب است


    **

    کوچه‌به‌کوچه لشگر کوفه شکست خورد
    از دست خانمی که تماماً اصیل بود

    ویرانه کرد کاخ بلند یزید را
    زینب تبر نداشت، ولیکن خلیل بود
  • روضه | در ورود شام از شمر لعین، کرد خواهش «امّ کلثوم» حزین
        حاج حنیف طاهری
    در ورود شام از شمر لعنین
    کرد خواهش «امّ کلثوم» حزین
     
    کای ستمگر بر تو دارم حاجتی
    حاجتی از کافر دون‌همتی
     
    ما اسیران، عترت پیغمبریم
    پرده‌پوشان حریم داوریم
     
    خواهی ار ما را بری در شهر شام
    از مسیری بر که نبود ازدحام
     
    آن جنایت پیشه، آن خصم رسول
    بر خلاف گفته‌ی دخت بتول
     
    داد خبث طینت خود را نشان
    برد از دروازه‌یم ساعاتشان
     
    پشت آن دروازه خلقی بی‌شمار
    رخت نو پوشیده، دست‌وپا نگار
     
    بهر استقبال، با ساز و دهل
    سنگشان در دست، جای دسته‌گل
     
    ریختند از هر طرف زن‌های شام
    آتش و خاکستر از بالای بام
     
    زینب مظلومه بود و گرد وی
    هیجده خورشید، بر بالای نی
     
    هیجده آئینه‌ی «حَقُّ الْیَقین»
    هیجده صورت ز صورت‌آفرین
     
    هیجده ماه به خون آراسته
    با سر ببریده بر پا خواسته
     
    رأس ثارالله ز خون بسته نقاب
    سایبان زینب اندر آفتاب
     
    این سوی محمل سر عباس بود
    روبه‌رو با رأس «خیر النّاس» بود
     
    این طرف بر نی سر طفل رباب
    بر سر نی داشت ذکر «آب‌آب»
     
    ماه لیلا جلوه‌گر از نوک نی
    گه به عمّه، گه به خواهر چشم وی
     
    بس که بر آل علی بیداد رفت
    ماجرای کربلا از یاد رفت
     
    خصم بدآئین به جای احترام
    کرد اعلان بر یهودی‌های شام
     
    کاین اسیران عترت پیغمبرند
    این زنان از خاندان حیدرند
     
    این سر فرزند پاک حیدر است
    روز، روز انتقام خیبر است
     
    طبق فرمان امیر شهر شام
    جمله آزادید بهر انتقام
     
    این سخن تا بر یهود اعلام شد
    شامِ ویران، شام‌تر از شام شد
     
    آن‌قدر آل‌پیمبر را زدند
    دختران نازپرور را زدند
     
    خنده‌های فتح بر لب می‌زدند
    زخم‌ها بر قلب زینب می‌زدند
     
    این یکی بر نیزه‌دار انعام داد
    آن به «زین العابدین» دشنام داد
     
    پیر زالی دید در شام خراب
    بر فراز نیزه قرص آفتاب
     
    آفتابی نه! سری در ابر خون
    لب کبود امّا رخ او لاله‌گون
     
    بر لبش ذکر خدا جاری مدام
    سنگ‌ها از بام گویندش سلام
     
    از یکی پرسید این سر زآن کیست؟!
    گفت این رأس «حسین بن علی» است
     
    این بُود مهر سپهر عالمین
    نجل احمد، یوسف زهرا، حسین
     
    وای من! ای وای من! ای وای من!
    کاش می‌مردم نمی‌گفتم سخن
     
    آن جنایت‌پیشه با خشم تمام
    زد بر آن سر، سنگی از بالای بام
     
    آن سر، آن آئینه‌ی «حَقُّ الْیَقین»
    اوفتاد از نیزه بر روی زمین
  • روضه | آوردنم با قامت خمیده، منو که سایمم کسی ندیده
        حاج حنیف طاهری
    آوردنم با قامت خمیده
    منو که سایمم کسی ندیده
    رو نیزه رنگ و روی تو پریده

    اوّل این راه
    مرده بودم کاش
    سر به نیزه
    مراقبم باش


    ***

    یه سر دارم خدا هزارتا سودا
    چیکار کنم تنها با این دخترا؟!
    دارم می‌رم مجلس نامحرما

    خیلی تنگته یااباالفضل
    کاشکی بودی کنار ما اباالفضل
    هرجا می‌رم، باهام بیا اباالفضل

    ***

    دارند می‌برند مرا مجلس یزید
    ای ماه من! برای همین است درهمی
  • زمینه | میون شام بلا، شده باز کرب‌وبلا
        حاج حنیف طاهری
    میون شام بلا
    شده باز کرب‌وبلا
    روبه‌روی محملا
    یه‌سری رو‌نیزه‌ها

    عطر سیب آورده
    هم دلا رو برده
    با سنگ از، رو نیزه
    دیدم زمین خورده

    چشماش که گریونه
    موهاش پریشونه
    قرآن که می‌خونه
    لب‌هاش پر خونه

    واویلا، واویلا
    واویلا، واویلا
    واویلا، واویلا

    ***

    جلو چشم قافله
    خنده بود و هلهله
    دستاشون میون بند
    پاهاشون پر آبله

    اهل بیت عصمت
    توی اوج غربت
    می‌شنیدن، توو بازار
    ناسزا و تهمت

    رو نی سر عباس
    چشماش دوتا دریاس
    تو جمع نامحرم
    چون زینبش تنهاس

    واویلا، واویلا
    واویلا، واویلا
    واویلا، واویلا
  • زمینه | کرّار حسین، فرمانده‌ی بی‌تکرار حسین!
        حاج حنیف طاهری
    کرّار حسین، فرمانده‌ی بی‌تکرار حسین!
    در کرب‌وبلا، دلدار حسین!
    در کوفه و شام، علمدار حسین!

    اهل کوفه از جا
    برخیزید، برخیزید
    آمد دخت زهرا
    برخیزید، برخیزید

    سر خم کنید منتقم شاه آمده
    زینب به هیبت علی از راه آمده
    زینب اسیر نیست، برای گرفتن
    حق علی به کوفه به‌دلخواه آمده

    سلام الله علیها زینب
    یا زینب، یا زینب


    ***

    همچون حسنی، در جنگ جمل، چه شیرزنی!
    مانند علی، خیبرشکنی!
    تو آینه‌ای، از پنج تنی!

    ای اهل شهر شام
    برخیزید، برخیزید
    زینب بسته احرام
    برخیزید، برخیزید

    این خطبه کار نیزه و شمشیر می‌کند
    شامات را به ثانیه تسخیر می‌کند
    زینب اسیر نیست، که نطق حسینی‌اش
    دست یزید را قل و زنجیر می‌کند

    سلام الله علیها زینب
    یا زینب، یا زینب
  • شور | زندگیم وقف برادرت عقیله
        حاج حنیف طاهری

    زندگیم وقف برادرت عقیله
    سر من هدیه به محضرت عقیله
    تبرّی زینب، نطق قراء زینب

    عالمه، فاضله، سیّده، جلیله
    ابن مرجانه مقابلت ذلیله
    دل‌آرا زینب، بنت حورا زینب
    تویی روشنی چشم زهرا زینب

    دلا دختر حیدر، شمایل رو ببین
    توو دنیای سیاه، ماه کامل رو ببین
    حسینیه‌ی اربابشه، دل رو ببین
    درست مثل علیه، فضائل رو ببین

    یا زینب
    سِرُّ أَبیها زینب


    ***

    دختر فاطمه، فخر کائناتی
    سرور و سیده‌ی مخدراتی
    معلّی زینب، نور والا زینب

    همنشین ذوالوقار ذوالفقاری
    هیبت و هیمنه‌ی علی رو داری
    مصلّی زینب، بنت مولا زینب
    تو اسطوره‌ی عشقی، به والله، زینب

    جهان محو جهادِ جهانگیر توئه
    علی‌اکبر لیلا عنان‌گیر توعه
    زبان تو مثل ذوالفقار علیه
    سر نحس سنان ذبح شمشیر توعه

    یا زینب
    سِرُّ أَبیها زینب
  • شور | چنان که داده خدا اختیار را به حسین…
        حاج حنیف طاهری
    چنان که داده خدا اختیار را به حسین
    بده عنان دل بی‌قرار را به حسین

    ببین چگونه دعا مستجاب خواهدشد
    فقط قسم بده پروردگار را به حسین

    یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش
    سپرده باشی اگر روزگار را به حسین

    خودش دوباره تو را زود می‌برد به حرم
    تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین

    چنان که جانب خورشید می‌رود ذرّه
    خدای من! برسان این غبار را به حسین

    اگر محبّ حسینی نترس از محشر
    چرا که داده خدا اختیار را به حسین

    بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو
    ای کشته‌ای که جان دوعالم فدای تو

    برخیز و باز بر سر نی آیه‌ای بخوان
    ای من فدای آن سر از تن جدای تو
  • شور | در خونه‌ی دلو غیر خودت، نمی‌خوام به‌روی هیچ‌کی واکنم
        حاج حنیف طاهری
    در خونه‌ی دلو غیر خودت
    نمی‌خوام به روی هیشکی واکنم
    اگه من یه‌آرزو داشته باشم
    اینه که یه‌بار تو رو نگا کنم

    به غیر از من کی می‌دونه
    چه حقی گردنم داری؟!
    تو تعریف من از عشقی
    که تعریف کردنم داری

    منم مجنون و سیرم با جنونه
    به غیر از تو حالم رو کی می‌دونه؟!
    توو این دنیا مستم از اون شرابی
    که اسمش: «حا و سین و یا و نونه»

    أنا المجنون
    أنا المجنون
    أنا المجنون الحسین
    أنا المجنون الحسین
    أنا المجنون الحسین

    **

    تو دوای همه دردای منی
    کی به جز تو دل می‌سوزونه برام؟!
    همه آدما توو رفت‌وآمدن
    کسی غیر تو نمی‌مونه برام

    با تو دنیامو سر کردم
    محاله از تو برگردم
    به غیر از کربلا هرجا
    سفر کردم، ضرر کردم

    دلم همواره دنبال حسینه
    تموم زندگیم مال حسینه
    چشام تا روز محشر وقف اشکه
    دل من جزو اموال حسینه

    أنا المجنون
    أنا المجنون
    أنا المجنون الحسین
    أنا المجنون الحسین
    أنا المجنون الحسین
  • شور | بر سر نی زلف رها می‌کنی، با جگر شیعه چه‌ها می‌کنی!
        حاج حنیف طاهری
    بر سر نی زلف رها می‌کنی
    با جگر شیعه چه‌ها می‌کنی!

    زهره‌ی منظومه‌ی زهرا، حسین
    کشته‌ی افتاده به صحرا، حسین

    بی‌سر و سامان توام،‌ یاحسین
    دست به دامان توام،‌ یاحسین

صوت های مراسم

  • سخنرانی
        حجّت‌الاسلام سیّد عبدالمجید سادات
  • روضه | لب‌هاش تشنه بود ولی رود نیل بود
        حاج حنیف طاهری
  • روضه | در ورود شام از شمر لعین، کرد خواهش «امّ کلثوم» حزین
        حاج حنیف طاهری
  • روضه | آوردنم با قامت خمیده، منو که سایمم کسی ندیده
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | میون شام بلا، شده باز کرب‌وبلا
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | کرّار حسین، فرمانده‌ی بی‌تکرار حسین!
        حاج حنیف طاهری
  • شور | زندگیم وقف برادرت عقیله
        حاج حنیف طاهری
  • شور | در خونه‌ی دلو غیر خودت، نمی‌خوام به‌روی هیچ‌کی واکنم
        حاج حنیف طاهری
  • شور | تو مرا جان و جهانی
        کربلایی محمد حسین کرباسچی
  • شور | بر سر نی زلف رها می‌کنی، با جگر شیعه چه‌ها می‌کنی!
        حاج حنیف طاهری
  • شور | چنان که داده خدا اختیار را به حسین…
        حاج حنیف طاهری

تصاویر مراسم