شب اول دهه اول ماه صفر

فیلم های مراسم

  • روضه | یا این دل شکسته‌ی ما را صبور کن
        حاج حنیف طاهری
    يا اين دل شكسته‌ی ما را صبور كن

    يا لااقل به خاطر زينب ظهور كن

    ديگر بتاب از افق مكّه، ماه من!

    اين کوچه‌های شب‌زده را غرق نور كن

    با ذوالفقار حضرت مولا، بيا و بعد

    دل‌های شيعه را پر حسّ غرور كن

    با كوله بار غربت و اندوه خود بيا

    از كوچه‌های سينه‌زنی‌مان عبور كن

    امشب بيا كه روضه بخوانی برايمان

    امشب بساط گریه ما را تو جور كن

    يا چند صفحه مقتل كرب‌وبلا بخوان

    يا خاطرات عمّه‌ خود را مرور كن

    مرا نه سر، نه سامان آفریدند
    پریشانِ پریشان آفریدند

    پریشان‌خاطران رفتند در خاک
    مرا از خاک ایشان آفریدند

    فلک دارد سر آزار زینب
    نخواهد گرمی بازار زینب

    به زینب هر زمان این چرخ ظلم تازه‌ای دارد
    فلک انصاف ده! آخر ستم اندازه‌ای دارد
  • روضه | جدا شده‌است و سر از نیزه‌ها درآورده‌است
        حاج حنیف طاهری
    جدا شده‌است و سر از نیزه‌ها درآورده‌است
    جدا شده‌است و نیفتاده‌است از پا، سر
     
    صدای آیه‌ی «کهف الرقیم» می‌آید
    بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحاسر
     
    بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
    که آفتاب درآورد از کلیسا سر

    ***
    «أَلسَّلام» ای بدن بی‌سر گرمادیده
    «أَلسَّلام» ای سر مجروح کلیسادیده

    با چه وضعی ته گودال کشیدند تو را
    ما ندیدیم ولی زینب کبری دیده!

    ***

    ز بانگ «واحسینا» شد یقینم
    که زهرا در میان کاروان بود
  • روضه | به شب در دِیْر خود خورشید می‌دید
        حاج حنیف طاهری
    به شب در دِیْر خود خورشید می‌دید
    وز آن ابرو، هلال عید می‌دید

    رُخش از برگ گل شاداب‌تر بود
    لبش از لعل و دُرّ پُر آب‌تر بود

    گل بی‌خار باغ عشق را جست
    گلاب آورد و آن گل‌چهره را شست

    تو ای ناقوس شو سر تا‌ به‌ پا گوش
    کزین لب‌ها کنی بانگ خدا گوش

    مبّدل بر یقین، تردید گردید
    دگر تثلیث من توحید گردید

    به انجیل آن‌چه از عیسی شنیدم
    شنیدن‌های خود یک جا بدیدم

    دلم هر آشنا را غیر دارد
    شرف بر کعبه امشب دیر دارد

    کسی پُر سودتر از خود ندیدم
    کلافی دادم و یوسف خریدم

    ازین سر در سرم افتاده شوری
    سلیمانی شده مهمان موری

    دو چشم او هزاران راز دارد
    دمش عیسی‌صفت، اعجاز دارد

    مرا مقبول لطفش دادگر دید
    که طاعاتم برش مقبول گردید

    ز اشک شوق کسب آبرو کرد
    زبان بگشود و با سر گفتگو کرد

    که ای مولای آدم، خیر مقدم
    تو ای روح مجسّم، خیر مقدم

    چه رونق، زان بازار تو باشد
    که یوسف هم خریدار تو باشد

    اگرچه بوده ام عمری کُنِشتی
    بهشت من، مرا کردی بهشتی

    به چرخ چارم اَر رُخ می‌نمودی
    دل از دست مسیحا می‌ربودی

    سرت دیدم به نی در دست اعدا
    به یاد آمد مسیحا و یهودا

    تو را گر موی مشکین رشک مُشک است
    چرا یاقوت لب‌های تو خشک است؟!

    سرت کاین سان بُوَد غرقابه‌ی خون
    یقین می‌آیی از گرمابه‌ی خون

    چرا آیینه‌ات زنگار بسته‌ست؟!
    مگر مهمان به خاکستر نشسته‌ست؟!

    ندیدم در تو از پیری، نشانی
    یقین پیر از غم داغ جوانی

    ***

    نه تیغ شمر مرا می‌کشد، نه نیزه‌ی خولی
    زمانه کشت مرا لحظه‌ای که داغ تو دیدم

    ***

    الهی بشکند آن بی‌ادب دست
    که این آیینه را با سنگ، بشکست

    یکی دختر میان کاروان بود
    که چشمش چون گلویت خون‌فشان بود

    نگاه مات معصومانه‌ای داشت
    دمی چشم از سر تو بر‌نمی‌داشت

    تو را چشم من استقبال می‌کرد
    نگاه او، تو را دنبال می کرد

    شبی هم لطف کن مهمان او باش
    چو اشکش، زینت دامان او باش

    باوفا بوده عجب، خیر ببیند راهب
    شست‌وشو داده دوچندان شده زیبایی تو

    بی‌وفا بوده عجب، خیر نبیند خولی
    خاک پاشیده‌ به آیینه‌ی زهرایی تو
  • زمینه | خورشید و ماهه محو عبورت
        حاج حنیف طاهری
    خورشید و ماهه
    محو عبورت
    رو نیزه هم
    دل می‌بره
    از همه نورت

    کسی که توو دلش نور باشه
    شفاعتو بهش می‌رسونی
    کسی که عشقو فهمیده باشه
    شهادتو بهش می‌چشونی

    همه جز تو میرن؛
    غم تو می‌ارزه که شادی رو از ما بگیرن
    فدای سر تو؛
    که آزادگان همه عالم اینجا اسیرن
    که آزادگان همه عالم اینجا اسیرن

    ارباب، ارباب، ارباب
    ارباب، ارباب، ارباب

    ***

    به دِیْر راهب
    سر می‌زنی تو
    مسیحی‌ام
    باشه براش
    پر می‌زنی تو

    رسیده نور تو تا کجاها
    که حتّی راهبم شد مسلمون
    رسید از سرت تا اشاره
    شهادَتَیْنُ گفت زیر بارون

    اومد بوی گودال؛
    به اسم مسلمون کشوندن تو رو سوی گودال
    چقد کور بودن؛
    ندیدن جوونمردیای تو رو توی گودال
    ندیدن جوونمردیای تو رو توی گودال

    ارباب، ارباب، ارباب
    ارباب، ارباب، ارباب
  • زمینه | أَتَقَرَّبُ إِلَی الله بِمُوالاتِک
        حاج حنیف طاهری
    أَتَقَرَّبُ إِلَی الله بِمُوالاتِک
    أَتَقَرَّبُ إِلَی الله بِمُواساتِک
    حسین، حسین، حسین

    خدا کنه که بمونم به زیر پرچم تو
    خدا کنه که بسوزم همیشه از غم تو
    خدا کنه که بمیرم همین محرّم تو

    ***

    به سلسله‌ی بسته به دست خواهرت
    به آبله‌ی پای سه‌ساله دخترت
    به فاصله‌ی بین سرت با پیکرت
    نزار بمونه دور از شما نوکرت

    «أَبَداً ما بَقیت»؛ گرفتارت منم
    «أَبَداً ما بَقیت»؛ عزادارت منم
    «أَبَداً ما بَقیت»؛ کس‌و‌کارم تویی
    بدهکارت منم
  • شور | أَتَقَرَّبُ إِلَی الله بِمُوالاتِک
        حاج حنیف طاهری
    أَتَقَرَّبُ إِلَی الله بِمُوالاتِک
    أَتَقَرَّبُ إِلَی الله بِمُواساتِک
    حسین، حسین، حسین

    خدا کنه که بمونم به زیر پرچم تو
    خدا کنه که بسوزم همیشه از غم تو
    خدا کنه که بمیرم همین محرّم تو

    ***

    به سلسله‌ی بسته به دست خواهرت
    به آبله‌ی پای سه‌ساله دخترت
    به فاصله‌ی بین سرت با پیکرت
    نزار بمونه دور از شما نوکرت

    «أَبَداً ما بَقیت»؛ گرفتارت منم
    «أَبَداً ما بَقیت»؛ عزادارت منم
    «أَبَداً ما بَقیت»؛ کس‌و‌کارم تویی
    بدهکارت منم
  • شور | روی نیازم کجاست؟! روی حسین است و بس!
        حاج حنیف طاهری
    روی نیازم کجاست؟! روی حسین است و بس!
    قبله‌ی قلبم کجاست؟! کوی حسین است و بس!

    سلسله‌ی عشق را سلسله‌جنبان خداست
    سلسله‌‌ی عشق چیست؟! موی حسین است و بس!

    دیدن وجه خدا گر که تو را آرزوست
    وجه خدا، ای عزیز! روی حسین است و بس!

    بوی بهشت خدا از حرمش می‌وزد
    بوی بهشت خدا، بوی حسین است و بس!

صوت های مراسم

  • سخنرانی
        حجّت‌الاسلام سیّد عبدالمجید سادات
  • روضه | یا این دل شکسته‌ی ما را صبور کن
        حاج حنیف طاهری
  • روضه | جدا شده‌است و سر از نیزه‌ها درآورده‌است
        حاج حنیف طاهری
  • روضه | به شب در دِیْر خود خورشید می‌دید
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | سخت نتوان گرفت دنیا را
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | خورشید و ماهه محو عبورت
        حاج حنیف طاهری
  • زمینه | أَتَقَرَّبُ إِلَی الله بِمُوالاتِک
        حاج حنیف طاهری
  • شور | أَتَقَرَّبُ إِلَی الله بِمُوالاتِک
        حاج حنیف طاهری
  • شور | روی نیازم کجاست؟! روی حسین است و بس!
        حاج حنیف طاهری
  • روضه‌ی پایانی | فقط به تربت اعلات سجده خواهم‌کرد
        حاج حنیف طاهری

تصاویر مراسم